همّت فرزندي کوشا و جدّي:

 

ابراهيم از همان دوران کودکي جّدي و کوشا بود، اخلاق و رفتار کودکان را نداشت. به بازي هاي کودکانه علاقه اي نشان نمي داد و مانند بزرگترها رفتار ميکرد. وقتي بچه ها براي بازي به دنبالش مي آمدند نمي رفت و مي گفت: بايد به مادرم کمک کنم و پس از هر سال تحصيل سرکار مي رفت و تابستان ها کار مي کرد و در ميوه فروشي کار مي کرد و دوست داشت هميشه کارهاي سخت انجام دهد، براي همين به ميوه فروشي مي رفت.

فعاليت هاي شهيد پيش از پيروزي انقلاب اسلامي:

در سال 1352 پس از دريافت ديپلم در دانش سراي اصفهان به تحصيل ادامه داد پس از گرفتن مدرک تحصيلي به سربازي رفته و در آنجا با سمت مسئول آشپزخانه مشغول انجام وظيفه شد. او از اين دو سال به عنوان تلخ ترين دوران زندگي ياد مي کرد. پس از سربازي در روستاهاي اطراف زادگاه خود به معلمي روي آورد. ابراهيم در اين مدت با چند روحاني متعهّد آشنا شد و با آنان ارتباط نزديک برقرار کرد و از طريق آنان با شخصيت حضرت امام خميني(ره) بيشتر آشنا شد.

فعاليت هاي شهيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي:

در تشکيل کميته انقلاب و سپاه پاسداران شهررضا نقش اساسي ايفا کرد. و فعاليت هاي مهمي در زمينه مسائل فرهنگي براي قشر جوانان انجام داد.

حاج همّت در خرداد 1359 براي مقابله با ضد انقلاب به کردستان اعزام شد. همت مدتي به عنوان مسئول روابط عمومي سپاه پاوه مشغول بود و به خاطر بروز لياقت و توانمندي بالاي نظامي به عنوان فرمانده سپاه پاوه برگزيده شد.

فعاليت هاي شهيد در دوران دفاع مقدس:

شهيد همت به همراه حاج احمد متوسليان به دستور فرمانده کل سپاه مأمور تشکيل تيپ محمد رسول الله(ص) شدند حاج احمد به عنوان فرمانده تيپ و شهيد حاج همت به عنوان مسئول ستاد تيپ فعاليت مي کردند.

 

حاج همت در عمليات مسلم بن عقيل و محرّم با مسئوليت فرمانده قرارگاه نافر برعهده داشت. او در مدّت فرماندهي تيپ محمد رسول ا...(ص) که بعد به لشکر 27 تبديل شد در چندين عمليات به صورت خط شکن وارد شد و برگهاي زريني از تاريخ حماسه و افتخار دفاع مقدّس را به نگارش در آورد.

ويژگي هاي اخلاقي:

او جز به خدا و رضاي حق به چيز ديگر نمي انديشيد. او انساني بودکه براي خدا کار مي کرد و بالاترين اعمال را هم داشت و فضيلت هر انسان مؤمني اين است که اين دو ويژگي را داشته باشد يکي اخلاص و ديگري عمل.

حضور شهيد در زندگي:

زمان عمليات والفجر مقدماتي بود که حاجي زمزمه شهادت داشت زمان خداحافظي با حاجي من خيلي گريه کردم بچه هم خواب بود گفتم بچه هایمان به اين زودي يتيم مي شود حاجي گفت «ما پيرو مکتبي هستيم که پيغمبرش که اشرف مخلوقات است يتيم به دنيا آمد».

خبر شهادت:

اوايل اسفند 1362 پدرم ما را به اصفهان برد حاجي روز شانزدهم اسفند ماه 1362 ساعت 30/4 بعدازظهر تلفن کرد چندين بار گفت خيلي دلم براي شما تنگ شده است اگر وقت کردم 24 ساعته به ديدنتان مي آيم اگر نشد کسي را به دنبالتان بفرستم شما حاضريد به اهواز بياييد من چند ساعت شما را ببينم من هم گفتم آرزو دارم که تورا ببينم اما ديدم تا 3 و 4 روز خبر نشد و ما هم نگران شديم بعد نتيجه گرفتم که خودمان برويم در داخل اتوبوس که بوديم راديوي مينی بوس روشن بود زنگ ساعت دو بعدازظهر و اخبار بلند شد گوينده خبرها را خوانده و يکي از آنها خبر شهادت حاجي بود. (24 اسفند 1362).

جنازه حاجي شکل عادي نداشت صورت او جراحت شديدي برداشته بود وقتي جنازه حاجي را ديدم از دنيا بدم آمد چون او عزيز ترين کس من بود.

حاج همت به روايت همرزمان:

شهيد حجت الاسلام محلّاتي (ره) نماينده امام در سپاه:

او انساني بود که براي خدا کار مي کرد و بالاترين اعمال را داشت فضيلت هر مؤمني اين است که دو چيز داشته باشد يک اخلاص و عمل بعد اگر بخواهيم اعمال را درجه بندي کنيم مي بينيم آن کس که عملش خالص تر و سخت تر بود پيش خدا مهم تر و عزيزتر است شهيد همت سخت ترين کارها را در لشکر و جبهه و ... بر عهده مي گرفت مردي با ايمان و با اخلاص بود.

 

حاج همت در نگاه سردار رحيم صفوي:

حاج همت در ميدان جنگ و تقوا شهادت و ايثار فداکاري و گذشت گوي سبقت از همگان ربوده بود او معلمي بود آگاه و روشنفکر هر چه از معلم بزرگ خود رهبر کبير امام خميني(ره) فرا مي گرفت در نهايت اخلاص و تواضع با بياني شرين و شيوا به برادران بسيجي و پاسدار خود انتقال مي داد.

حاج همت به روايت شهيد عباس کريمي:

فعاليت شهيد همت در پاوه به ويژه در پاک سازي گروه اشرار و ضد انقلاب بي نظير و حيرت زا بود درباره او صحبت کردن کار هر کسي نيست و حتي قلم هم عاجز است وتاريخ هم عاجز است که اين ها را ثبت و ضبط کند چون او مرد والايي بود و در تاريخ انقلاب نمونه است.

گلي در آغوش زمين:

ايشان دائم از خدا، ايمان، صداقت و دوستي مي گويد هميشه مي گفت اگر هر کاري مي کنيد براي خدا باشد پيروزي از آن ما خواهد بود او مي گفت: همه کارهايمان بايد براي خدا باشد جنگمان براي خدا باشد همه چيز ما براي خدا باشد حتي خوابيدنمان هم براي خدا باشد، اگر همه کارها براي خدا باشد چه بکشيم و چه کشته شويم پيروز هستيم. و آدم را به ياد جمله امام علي(ع) مي انداخت که تزول البيان ولا تزول  اگر کوه ها تکان خوردند تو تکان نخور. مردي که من آنجا ديدم به بالاترين مقامات معنوي رسيده بود.

زندگي ساده:

سال 61 حاج همت همراه لشکر 27 محمد رسول ا...(ص) عازم سوريه شد وقتي برگشت از او پرسيدم. وضع آنجا چطور بود؟ پاسخ داد: وقتي به آنجا رسيديم ديديم يک تشريفات حسابي راه انداخت اند و سفره رنگين چند متري انداخته بودند. گفتيم: اين چه بساطي است راه انداخته ايد؟ گفتند: بالاخره شما فرمانده هستيد ما مي خواستيم شأن فرمانده را رعايت کنيم. گفتيم فرمانده کسي است که حضرت علي(ع) مي فرمايد بايد حداقل لوازم زندگي را داشته باشد و داخل تشريفات نشويم. شما با اين تشريفاتي که دور خودتان راه انداخته ايد چطور مي خواهيد با اسرائيل مبارزه کنيد.

فرمانده فرهنگي:

حاج همت پيش از آن که يک فرمانده نظامي باشد يک عنصر ايماني و فرهنگي بود حاجي معتقد بود که جنگ ما براساس اعتقاد بوده و اگر بنا است بين آموزش نامي و عقيدتي به يکي بيشتر ارزش بدهيم آن آموزش عقيدتي است او يک نيروي عقيدتي و فرهنگي بود تا يک فرمانده نظامي.

 

 

تماس های بیسیم شهید همت:

تماس محسن رضايي فرمانده کل سپاه با حاج همت:

رضايي: همت همت از محسن. همت: همت به گوشم محسن. رضايي: سلام عليکم حالت چطور حاجي؟ همت: سلام از ما مخلصيم خسته نباشيد. رضايي: يک سفر به حج رفتي حالا کربلايي هم مي خواهي بشوي. همت: مخلصيم قربان مخلصيم ما جاده باز کن هستيم. رضايي: وضعتان چطور حاجي؟ همت: خوبه طرف دژ بچه ها به حدّ نهايي رسيده اند گفتيم جاي پايشان را محکم کنند فقط زودتر تيپ 71 ولي عصر(عج) بيايد و به ما وصل شود الان هم مي خواهيم از اين خرچنگهاي خودي کم کم برايشان بفرستيم. برويد پهلوي آنها فقط سمت چپ ما يک مقدار راه آن دور است براي همين با مشکل مواجه شديم که داريم براي رفع آن اقدام مي کنيم.

تماس حاج همت با حسن باقري فرمانده قرارگاه نصر:

همت: حسن، همت. باقري: حسن. همت: حسن جان حاج احمد اعلام کرده که ما ديگر در آنجا [جاده آسفالت اهواز - خرمشهر] نمي توانيم بمانيم چه کنيم. باقري: به گوش باش. همت: آقا اين جواب ما را ندادي حاج حمد مي گويد آنجا فشار زياد است ما چه کنيم کاري ديگر از دست ما بر نمي آيد. احمد مي گويد: آنجا ديگر براي ما غير قابل ماندن شده فشار خيلي سنگين است حتي من به احمد گفتيم برايش نيروي کمکي بفرستم او گفت نه آن هم دردي را دوا نمي کند.

تماس شهيد محمد بروجردي با حاج همت:

مقارن ساعت 6 بامداد روز دوشنبه دوم فروردين 1361 به ناگاه صدايي گرم و سخت آشنا از بي سيم مرکز پيام قرارگاه تاکتيکي جبهه نصر شنيده شد صاحب اين صدا محمد بروجردي بود او با اين که مسئوليت دشوار فرماندهي سپاه منطقه هفت کشوري را بر عهده داشت هيچ گاه از تحولات ديگر جبهه هاي نبرد غفلت نمي ورزيد.

تماس حاج همت با متوسليان:

همت: حسن چه مي گفت؟ متوسليان: نمي دانم چه بگويم. مي گويد «نصر - يک» و «نصر - سه» مقداري معطل شده اند ولي قول داده اند شروع کنند.حاج همت: تازه مي خواهند شروع کنند؟ اگر صبح بشود...

متوسليان: من هم همين را به او گفتم و ا... اگر به صبح بکشد و اين ها نتوانند تا آن موقع بچه هاي خودشان را به جلو بکشانند فقط ديگر خدا مي تواند به داد ما برسد.

تماس محمود شهبازي با حاج همت مرحله اول عمليات «الي المقدس»:

شهبازي: آقا ديگه چه جوري بگم مهمات، مهمات. شهبازي: حاجي جان ما درگير شديم و الان مهمات مي خواهيم بگو هواپيما فانتوم بلند شود اگر هواپيما بلند نشود جاده بي جاده. بگو هواپيما. حاج همت: آقا جان مي دانم آن را هم الان مي گوييم به روي چشم.

بخشي از مذاکرات:

مشکلات در اين جلسه ابتدا همت ضمن تشريح عملکرد تيپ در مراحل اوليه عمليات در خصوص چگونگي حفظ مواضع به دست آمده و ادامه پيش روي به سمت خرمشهر مي گويد. همت: دشمن در شمال خونين شهر يک کانال احداث کرده و آن را به رودخانه متصل کرده است طوري که اگر هر زمان احساس خطر بکند مي تواند داخل اين کانال را آب بيندازد و به اين ترتيب راه پيشروي ما را به خونين شهر سد کند. پس اين منطقه نقطه بسيار خوبي براي دفاع و پشتيباني محسوب مي شود چون در مرحله بعدي عمليات که فردا شب آغاز مي کنيم پشت اين کانال براي ما بهترين نقطه پدافندي خواهد بود و بردن نيروي به خط جلو است تا آسيب کمتري ببينيم. مسئله دوم: توجيه فرماندهان و دسته هاست که با اين وقت کمي که داريم چطوري ميخواهيم آنها را توجيه کنيم و آشنايي و توجيه نيروها خيلي مهم است دفعه پيش با کمبود اسلحه و فانسقه و قمقمه و غيره داشتيم و بايد طوري باشد که اين مشکلات برطرف شود.

مصاحبه هاي شهيد:

محمد ابراهيم همت قائم مقام تيپ 27 در شب عمليات  مي گويد: پل شماره يک که شهيد بهشتي نامگذاري شده بود ساعت سه بعدازظهر روز پنجشنبه 9 ارديبهشت به طور آزمايشي روي رودخانه کارون نصب شد و آزمايش کرديم و آماده بردار روي اين پل شناور منطقه ها قرار بود چهارده تيپ حرکت کنند و به ساحل غربي رودخانه بروند و لشکر 21 حمزه به علاوه تيپ 7 ولي عصر(عج) دزفول و در مجموع چهارده گردان ادوات و خودروها خواهند از روي همين پل شناور عبور کنند و دو تانک و 11 گردان هم مي بايست که عبور کنند يک موضع توپخانه دشمن هم حدود چهل قبضه توپ 130 م.م در غرب جاده واقع شده بود و دو گردان مي بايست به سراغ مواضع آن چهل و پنج دستگاه تانک مستقر در غرب جاده آسفالت مي رفتند و آنها را درگير مي کردند و گردانهاي مسلم بن عقيل و عمّار ياسر را مأمور درگيري و انهدام  اين تانک ها کرده بودند.

دوشنبه دوازده ارديبهشت 1361 شهرک اتمي دار خوين:

محمد ابراهيم همت جانشين وقت فرماندهي تيپ 27 محمد رسول ا...(ص) طي مصاحبه اي ضمن تشريح مراحل و تشکيل و سازماندهي مجدد تيپ در وراي فرجام نبرد فتح درباره استعداد و توان رزمي بالاي عناصر ستادي يگان مزبور مي گويد برادر شهبازي مسئول سپاه استان همدان و حسن همداني اين دو نفر کادر قوي هستند که مسئول محور اول هستند.

سخنراني شهيد همت :

متن سخنراني حاج محمد ابراهيم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول ا... (ص) براي بسيجيان دريادل پيش از عمليات پيروزمند والفجر(ع):

سقوط رژيم شاه به واسطه آن حرکت عظيم و آن شتاب سريع و پوياي انقلاب اسلامي چنان امريکاي جنايتکار را به وحشت انداخت که قدرت تفکر و خلاقيت و طراحي منسجم و منظم را از آمريکا گرفت به قول امام اسرائيل غده سرطاني است و قبل از آن هم مصر تأمين کننده خواسته هاي نظامي و اقتصادي و سياسي ابر قدرت جنايتکار امريکا در منطقه خليج فارس و کلاً خاورميانه بود.

نبرد خيبر به روايت حاج محمد ابراهيم همت:

حاج همت: ما هر چه داريم از شهيدان گران قدرمان داريم و انقلاب خونبارمان نيز مرهن خون اين عزيزان است . امروزه جامعه انقلابي ما چه در خيابان و چه در مسجد و مدرسه و چه در منزل و بيرون منزل همه صحبت از جنگ و صحبت از خيبر دارند. تاکنون قسمت کوچکي از آن عمليات بزرگ انجام شده که بسيار حائز اهميت است انشاء ا... تعالي بايد از اين مسير با همه اهداف متعالي انساني و اسلامي از پيش تعيين شده برسيم.

عمليات رزمندگان اسلام براي تصرف «جزيره مجنون عمليات خيبر»:

رزمندگان دلاور سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به منظور غافل گير نمودن دشمن و انهدام نيروهاي سپاه سوم دشمن و استفاده از ضعف و ناتواني او در عمليات آبي و خاکي و ... عمليات خيبر را در اين منطقه انجام دادند رزمندگان با سرعت عمل از چند محور با عبور از ميان ناوهاي انفجاري و در يک حمله بي امان موفق شدند چند روستاي عراقي را آزاد کنند و تعدادي از يگان هاي مستقر در جزيره را به هلاکت برسانند.

الگوها و اسوه ها:

الگوها و اسوه هايي که معتقد بودند به دادن جاي براي گرفتن (بقا و حيات ابدي) و نزديکي با خداي چرا که «انّ ا... اشتري من ا...»: در طول جنگ برادراني که در عمليات شهيد مي شدنداز قبل سيمايشان روحاني و نوراني مي شد و هر بي طرفي احساس مي کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسيده است.

گلچيني از سخنان شهيد همت:

پدر و مادر فرهمند و مهربان واضح است که من هم چونان مردان عادي زندگي را دوست دارم اما دل به دنيا بستن را نمي پسندم به خداي يکتا پناه مي برم و از آن عزيز مقتدر مدد و استعانت
مي جويم تا باري را که بر شانه گرفته ام با سربلندي و سرافرازي به مقصد برسانم تاکنون به چشم خود شاهد در خون غلتيدن بسياري از عاشوراييان پاک نهاد و حسينيان زمان خود بودم.

توکـل: سعي و کوششتان بر اين باشد که در ميادين نبرد هرگز خود را گم نکنيد بر اعصاب و روحيه والاي خود مسلط باشيد عقل خودرا بر احساس زودگذر چيره سازيد در آن لحظه که آتش توپخانه و خمپاره هاي دشمن زبون بسان باران پاييزي بر سر و رويتان مي بارد تنها به ياد خدا باشيد به او پناه ببريد و به خدا توکل داشته باشيد.

جهاد: عزيزانم ساعي و کوشا باشيد تا به آنچه که خواسته مشروع شماست و موجب رضايتمندي پروردگار عالميان است دست يابيد بدانيد که صحنه جهاد ميدان باز و وسيعي است که حصارپذير نيست و رسيدن به رضوان ا... زمان و مکان نمي شناسد.

دانشگاه خون و رشادت: از اين جنگجويان دلاورکه در صحنه هاي نبرد حماسه ها آفريدند و پهلوانيها از خود نشان دادند و جهان و جهانيان را به حيرت و شگفتي واداشته اند خارج از اين بوم و بر دوره هاي نظامي گري را در کدامين دانشگاه مترقي جهان گذرانده اند هر شهيدي براي خود يک نمونه و يک الگو و يک تاريخ ساخته است.

خطاب به بسيجيان دلاور: با اعتقاد و باور به شما عزيزان مي گويم که من در شب هاي عمليات در چهره زيبا و ملکوتي خيل کثيري از شما رزمندگان خطوط روشن شهادت را مي خواندم شهادت آن و فرزانگان را باور داشتم در چهره آن مردان وارسته نور شهادت موج مي زد.

مکتب بسيجي: يک پاسدار و بسيجي لازم است ژرف نگر، موقع شناس، روان کاو و در هر زمينه کامل عيار باشد. يک پاسدار و سپاهي دل خوش نکند و به اين که يک نظامي است و يک رزمنده و جنجگو است اين خوب است و قابل ستايش و افتخار است اما کافي نيست. پيش از آن که مرگ فرا رسد براي آن لحظه آماده باش.

بسيج در کلام همت: هدف بسيجيان کربلا است. منتهي در راه رسيدن به کربلا هدفهاي واسطي هم هستند رسيدن به يک شهر و دو شهر تا کربلا اگر بنا باشد بسيج راه بيفتد و شعار بدهدو حرکت کنند و به سوي کربلا بدون اين که کسي با او بجنگد. خب اين کربلا عزت ندارد کربلا در راهش، شهيد مي خواهد و شکست مي خواهد و کشته و محاصره کردن مي خواهد و بايد خودمان را براي سختي ها آماده کنيم.

بسيج از زبان همت: فقط مي توانم بگوييم زماني که شما با خيال راحت و در نهايت آرامش توي خانه خودت خوابيده اي و مشغول استراحت هستي اين بسيجيان درون سنگرها مشغول مبارزه هستند در حالي که زير پايشان خاک  و بالاي سرشان آسمان است.

 

نظرات شما عزیزان: